علیرضا دلیری ـ مشهد

جنگ حق و باطل نبردی است ازلی که ناقوس آن در روز خلقت دمیده شده تا بروز پیروزی حق بر باطل در محشر ادامه خواهد داشت. ازجمله نبردهایی که تیغ بران حق کمر باطل را در آن شکست معرکه‌ی موسای پیامبر بود با امپراطوری فرعون و چکاچک شمشیرهای فرعونیان! در این ماه ـ و دقیقا در دهم یا عاشورای این ماه ـ بود که رمز ایمان و اسلام موسای پیامبر قوم ستمدیده و مظلوم بنی‌اسرائیل را از زیر پنجه‌های ظلم و ستم فرعونیان بیرون کشیده بر ساحل پر موج دریا قرار گرفت.
اینسو دریای خروشان است و نهنگ‌های گرسنه و آنسو اسبان فرعونیان که چار نعل می‌تازند و شمشیرهای برانی که در جهش آفتاب سوزان در کنار رعد و غرش سربازان مست چون برق در آسمان می‌جهند.. لحظاتی است بسیار هراسناک که عقل بشر در آن از کار می‌افتد. موسی هم ستمدیدگان را به‌ وعده نجات از خانه و کاشانهایشان بیرون کشیده تا در اینجا با تیغ فرعون چون گوسفند سر بریده شوند!... این است قدرت و توان یک مؤمن کوشا... که باید در ره حق بکوشد و از هیچ نهراسد و از خود هیچ کوتاهی نشان ندهد پس از آنست که آسمان ادامه ماجرا را در دست می‌گیرد.
اینجاست که معجزه سخن می‌گوید!.. هرگاه عقل بشر در پرتو ایمان صادق در رکاب نبوت بپا خیزد، و جز اخلاص و ایمان هیچ نکارد معجزه دست در دستان او خواهد نهاد... آری.. عصای معجزه آسای موسی بفرمان خدای موسی به دریا زده می‌شود و دریا از وسط شکافته می‌شود و موسی و پیروانش بر خاک خشک در کوچه ای که دو دیوار آن را موجهای خروشان آب مستانه بالا می‌زند بدان‌سوی دریا بحرکت در می‌آیند... و لشکریان نادان فرعون نیز از پشت خود را طعمه‌ی این معجزه می‌کنند... موسی و یاران به ساحل رسیدن همان و دریا به حال خود خزیدن همان... در یک آن دو دیواره موجهای خروشان همدگر را به آغوش می‌کشند و فرعون و فرعونیان را تا ابد از صحنه آفرینش می‌ربایند... این پیروزی بزرگ حق بر باطل در فراز تاریخ افتخاری است نمونه که همواره مومنان آنرا جشن می‌گرفتند. بنی اسراییل تا روزی که پرتوی از حق در آنها جریان داشت دهم محرم را روزه می‌گرفتند. و چون پیامبر اسلام از این خبر مطلع شدند فرمودند: ما به موسی اولا تریم از یهودیان ... و از آن روز امر فرمودند: مسلمانان روز عاشورا و تاسوعا را به پاس پیروزی حق در کالبد موسی بر فرعون رمز باطل روزه بگیرند. این روزه در حقیقت اولا سپاس مومنان است از پروردگار یکتایشان که حق را بر باطل؛ موسی را بر فرعون؛ و یا اسلام را بر کفر پیروزی بخشید. و دوما: یادبودی است از آن جشنواره بزرگ ایمان سترگ مومنان، و همدلی است با آن صادقان راستین. و تجدید عهد و میثاق و پیمان است با حق که ما همیشه و همواره با تو خواهیم بود و جان و مال خود را در راه تو فدا خواهیم نمود... این ماه پر شور پر است از صحنه‌های نبرد حق و باطل.. از جمله این صحنه‌های دردآور صحنه شهادت امیر مؤمنان؛ داماد علی مرتضی، یار و دوست و همسنگر رسول خدا، حضرت عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ است. نام عمر انسان را به یاد آرمانهایی والا از مقابله دندان شکن حق و باطل، از دلیر مرد شجاعت و بی‌محابا، از ثبات و استقامت و یکدلی، از وزیری نمونه برای رسالت و خلافت آن، از رهبر و دولتمندی بی‌مانند، از سیاستمداری سترگ، از محبت و عشق به رسول خدا و خاندان او... و خلاصه دانش‌آموزی نمونه از دانشکده رسول خدا ـ صلی الله علیه و علی آله وسلم ـ و دست پرورده‌ای ممتاز از ساختار تربیتی رسول اکرم می‌اندازد. عمر شخصیتی است که تاریخ بشریت با یک دنیا اجلال و احترام در مقابل رادمردی او می‌ایستد. همه بشریت از دوست و دشمن در مقابل مردانگی و شجاعت و ایمان عمر مات و مبهوت و حیران می‌ایستند و بر مدرسه و استادی که او را تربیت نموده سلام و درود بی‌پایان می‌فرستند.
مگر پشیزی از حاقدان که عمر گلیم برده‌داری و فرعون‌منشی را از زیر پایشان بدر کشید، و در یک آن از جاه و جلال کاخهای مجلل و ادعای خدایی پوزه حقیر آنها را به خاک ذلت کشانید و ملت را از بردگی آنان رهایی بخشید و به درگاه بندگی خداوند ـ آفریننده و خالق آسمانها و زمین و هر آنچه در آندوست ـ شرفیاب ساخت. عمر آن شخصیتی است که آسمان او را برای گسترش قلمرو دین خدا بر زمین تربیت نمود. رسول خدا پیام آسمانی اسلام را از محضر ملکوتی آسمان به زمین رسانید، پس از او خلیفه و جانشین منتخبه‌ی دست پروردگان و یاران رسالت ـ ابوبکر صدیق؛ پدر زن پیامبر اکرم و یار غار او ـ در مدت دو سال دین را در شبه جزیره عرب استقرار بخشید و پایه‌های اسلام در چهار سوی جزیره مستحکم گشتند.. پس از ابوبکر، عمر مقالید رهبری امت را بدست گرفت و حدود 10 سال پیام اسلام را به جهانیان رسانید. در دوران عمر به گواهی و شهادت دوست و دشمن جهان در سایه عدالت و آزادی و رفاه و آسایش بی‌مانندی در سایه سیاست و حکومتداری این مرد صادق و زاهد و پارسا و فروتن می‌زیست... در دوران عمر بود که پوزه دو امپراطوری مغرور فارس و روم آنانیکه در ادعای خدایی مست بودند به زمین مالیده شد. عمر شخصیتی است که ایران زمین همواره و همیشه بدو افتخار خواهد ورزید. چرا که در زمان او و در سایه رهبریت حکیمانه او ایران از چنگال پست حکومت مجوسیان آتش‌پرستی که عقل و انسانیت را به ذلت و خواری کشیده بودند نجات یافت و نور اسلام بر این سرزمین درخشیدن گرفت. آتش‌پرستانی که با مکر و حیله و نیرنگ مردم را فریب داده بودند و به بردگی گرفته بودند حقد و کینه‌ای بس بزرگ را در دل بر عمر گرفتند، و در یک توطئه پست و حقیری این ابرمرد تاریخ بشریت را به شهادت رسانیدند. که اول محرم هر سال هجری یادبودی است از این نبرد حق و باطل که در آن خون عدالت بر شمشیر خیانت غلبه یافت... عمر عشق و علاقه و ایمانی خاص به پیامبر و پس از او به خانواده‌ی او داشت. این عشق و ایمان حضرت علی وزیر و مشیر دست راست عمر را بر آن داشت که دختر خود «ام کلثوم» خواهر حسن و حسین دو گل سر سبد جوانان بهشت، و نوه‌ی پیامبر اکرم را به عقد ازدواج عمر درآورد. عمر از شدت محبت به خاندان رسالت ام کلثوم را به عنوان آخرین همسر خود برگزید و پس از او هرگز ازدواج نکرد تا نشاید دختر فاطمه زهراء رنجیده خاطر شود که رنجش او رنجش مادر، و رنجش مادر رنجش پدر بزرگ است. سلام بر رشادت و اخلاص و مردانگی و محبت عمر به اهل بیت!... دشمنان عقل و صداقت، خفاشان ترسوی شبهای تار که عمر را با خنجر ننگ خیانت در نماز فجر به شهادت رسانیدند[...] یهودیان و آتش‌پرستان بسی سعی نمودند از مقام پر شکوه تاریخی عمر بکاهند ولی جز آنچه پارس سگ از ابر پربار بارانی می‌کاهد هیچ بیش نکاستند!... عمر؛ عمر ماند و خواهد ماند، و آن سگان‌هار همچنان پارس می‌کنند تا بجزای خود رسند! سلام بر عمر و سلام بر ثبات و استقامت و مردانگی و عدالت و آزادمنشی او... عاشورای این ماه تصویری دیگر از حماسه نبرد حق و باطل بر تاریخ بشریت رسم نمود. آری!... حماسه پر شور و آه کربلا... حماسه زمینی پلید که جز کرب و بلا هیچ برای تاریخمان به ارمغان نیاورد.. حماسه‌ی خاکی که با مکیدن خون پسر رسول خدا برای همیشه مهر پلیدی بر پیشانی خود نهاد... گل خندان و شاداب جوانان فردوس، سالار شهیدان، نواده رسول اکرم امام حسین چون دید که نظام حکومتداری در اسلام از شورا که دستور قرآن و پیامبر است به نظام پادشاهی کسرا و قیصر کشیده می‌شود با برخی دیگر از جوانان برومند اسلام شمشیر اعتراض بر کشید و در مقابل این تحریف بزرگ تاریخ اسلام قد علم کرد. همسنگر او عبد الله بن زبیر نواده‌ی ابوبکر، پسر اسماء چهره زن فداکار حادثه هجرت نبوی در مکه قیام کرد و خلافتی اسلامی بر پا نمود. اما امام حسین به وعده شیعیان کوفه بسوی عراق حرکت نمود، ولی در راه خبر رسید که اهل کوفه بدو خیانت کرده‌اند، و در کربلا لشکر کوفیان خائن را دید در رکاب شمر رمز خودخواهی و غرور به جنگ با او کمر بسته اند. شهید کربلا بر این ایمان بود که حکومت اسلامی بر پایه شورای برتران و عالمان و بزرگان و دانشوران انتخاب می‌شود؛ نه پیامبر آنرا میراث خاندان خود قرار داد و نه هیچ کس دیگری را چنین اختیاری است. پس نظام اسلام نظام شورا و آزادی و عدالت است نه نظام میراث‌داری و پادشاهی... سالار شهیدان در کربلا این ایده و آرمان خود را با خون خود نگاشت تا جهان دریابد؛ اسلام را نمی‌توان با زور شمشیر در قفس خواسته‌ها و آزهای این و آن زندانی نمود. اسلام آرمانی است آزاده سوار بر اسب عقل و منطق و فطرت و خواسته‌های آزاد مردان عدالت پیشه و پارسا بسوی اهداف و آرمانهای خود چارنعل می‌تازد، و هیچ کسی نمی‌تواند آنرا با طناب شهوت خود بدار آویزد. پیام حرکت استشهادی سالار شهیدان در کربلا نگاشته شد و تا امروز خاری است در حلقوم پادشاهانی که مهار ملتها را آنروزی که روده‌ی نافشان بریده می‌شود در دست می‌گیرند! و خاری است در گلوی حکام زورگو و جاه طلب و خودخواه و خود رأی و تقلب باز و چپاولگر... محرم ماه پر شور و حماس تاریخ ماست و آن نیز نوروز هر سال هجری ماست. گویا محرم در اول هر سال می‌آید تا همه این معانی را در ملت اسلامی زنده کند. و در گوشها و قلبهای امت اسلامی بدمد که شما وارثان انقلاب و پیروزی حق هستید. پس از هیچ مهراسید که پیروزی از آن شماست. چه در لباس شهادت عمری و حسینی و یا در لباس پیروزی موسایی... و در این سالهای ننگ و خواری و عقب‌ماندگی محرم امسال با مثالی زنده در غزه به دیدار امت اسلامی آمده تا به جوانان برومند این ملت در خواب بیاموزد؛ خون شهیدان غزه نمادی است دیگر در راستای خون عمر و خون حسین... و شما ای جوانان مسلمان می‌توانید عصای موسی، و معجزه‌ی این قرن باشید!...